تذکر: این متن کمی صریح و رک است. اگر به تریج قبایتان بر میخورد، محبت کنید و دکمه ضربدر کنار صفحه رافشاربدهید تا صفحه بسته شود. متشکرم!
مرد هم مردهای قدیم! حداکثر برای صفای موهایش روغنی به زلفهایش میزد و خیلی در قید و بند لباس آن چنانی نبود. فقط برایش مهم بود که پوشیده باشد. حالا از قشر لاتها و داش مشتیها بگذاریم، اما زبانم لال آن موقع آستین کوتاه معنا نداشت. اصلا چه معنی داشت مرد لباسی با آستین نصفه بپوشد؟
یا مثلا کجا مد بود که لباس چسبان بپوشد تا مثلا به همه بگوید من ورزشکارم؟ اگر خیلی هیکل درست و درمانی داشت میآمد در میدان شهر برای معرکه. آن هم نه با لباس چسبان؛ بلکه لخت! افتخار هم میکرد. حالا مد شده که جوانها بروند باشگاه که خوش هیکل بشوند، بعد خودشان را بچسبانند به یک لباس!
آن موقع شلوار لی و جین و کتان و اینها هم که نبود. شلوار پاچه گشاد میپوشیدند و کیف دنیا را هم میکردند. حالا زبانم لال، رویم به دیوار، مد شده شلوار با فاق کوتاه بپوشند. گلاب به رویتان وقتی هم دولا میشوند، نصف کمرشان بزند بیرون. قشنگ است لابد!
نهایت خلاف سنگین مردهای آن زمان هم این بود که دکمههای بالای پیراهنشان را باز کنند. آن هم برای لاتها یا رانندهها و شوفرها بود. آنها هم وقتی میدیدند خانمی آمده، حیا میکردند و خودشان را میپوشاندند. حالا چند روز پیش در مترو دیدم پسرک آمده با لباس یقه باز. لباس اصلا یقه ندارد. کم مانده یقه تا ناف بیاید پایین! نمیدانم دخترها هم یعنی واقعا خوششان میآید از این صحنه؟!
تی شرت کجا بود آن زمان؟ پیراهن بود و عرقگیر! اما الان تی شرتهایی میپوشند که عرقگیرهای سوراخ آن زمان قشنگتر و پوشیدهتر از آن هستند. مثلا مدل تی شرت این است که کوتاه باشد. بعد دور کمر شلوارت هم کوتاه باشد، بعد مثلا بدنت پیدا شود. حتما فکر میکنند که دختر باخانواده و باکمالات هم میگوید به به! عجب پسر خوبی! بروم با او دوست شوم! زهی خیال محال!
کسی آن زمان پول درست و درمان که نداشت. برای همین لباسها وصله پینهای میشد. بعضی هم حتی پول وصله و پینه را هم نداشتند. لباس پاره میپوشیدند. گیری هم نداشت. بچهها که عید به عید لباس نو میدیدند. وقتی هم میپوشیدند با کلی ذوق و شوق میپوشیدند. حالا مد شده که بروند چقدر تومان بدهند فقط به خاطر این که مدل لباس این است که پاره است! حاضرم قسم بخورم که دیگر کیف آن زمان را هم ندارند.
غیرت داشتند مردها...
نگاه چپ؟ اصلا نگاه کجا بود که حالا بخواهد چپ یا راست باشد؟ اگر طول نگاهت بیشتر از چند ثانیه روی «ناموس» یک مرد میماند، حداقل مجازاتت یک سیلی در جا بود. حالا اگر شانس میآوردی و طرف چاقوکش و بزن بهادر نبود؛ وگرنه دخلت آمده بود. اما چند ثانیه نگاه که سهل است. بیا و با ناموس مرد امروز برو چای بخور. حالا مرد هم برای افه گذاشتن گاه گداری دعوایی هم میکند. اما فقط قیافه است. هیچکدامش دغدغه حفاظت از ناموس نیست. غیرت ناموسی نیست. این روزها مردها دلشان برای ناموسشان شور نمیزند.
مردهای آن موقع یقین داشتند که هر آن چه بر سر ناموس دیگری بیاورند، بر سر ناموس خودشان میآید. حواسشان جمع بود. اما انگار مردهای امروز اصلا این قاعده را نمیدانند. چه برسد به یقین! گرچه احتمالا اگر بلایی هم سر ناموسشان بیاید، گیری ندارد. بالاخره دوران، دوران روشنفکری است!
دیدن فیلمها و عکسهای آنچنانی آن موقع قباحت داشت. یعنی اگر مردی هم میخواست دست از پا خطا کند، در هزار پستو این کار را انجام میداد. حالا چشمانم روشن باشد که پسر و دختر کنار هم مینشینند و فیلمهای خاک بر سری میبینند. چشمم نور افکن اصلا!
وقتی دعوا میشد، اگر میدیدند زن و بچه ایستاده است، حواسشان بود که فحش ناجور ندهند. تا این حد حیا داشتند و عفت کلامشان را مراعات میکردند. حالا قربان مردهای امروز بروم! دعوای درست و درمان که نمیکنند. خاک بازی میکنند بیشتر! سر همان خاک بازی هم تمام جد و آباد طرفشان را جلوی زن و بچه مردم میآورند جلوی چشمشان، بعد هم ادعا میکنند که مرد هستند! فکر میکنند البته!
اصلا دعواهایشان هم دعوا بود. مرد اهل دعوا اگر کمتر از 20 جای بدنش چاقو خورده بود، خجالت میکشید موقع دعوا لخت شود. حالا الان پسرهای جوان با بدنهای ترگل و ورگل صدایشان که بالا میرود، همزمان تی شرتهای نصفهشان هم میرود هوا! میپرند دعوا میکنند؛ مثلا!
اصول دعوا را هم بلد بودند. میخواستند کسی را چاقو بزنند، خط میانداختند نهایتا! نه این که مثل ماجرایهمینروحانی که اخیرا زدند چشمش را ناقص کردند. دعوا نکردند که پسران ما. مرد بار نیامدند. چون سختی نکشیدند.
بعضی وقتها آرزو میکنم با همه خوبیهایی که در زمانمان داریم و باید هزار هزار بار خدا را شکر کنیم، کاش ارزشهایمان برگردد به همان زمان. اصلا کاری کنیم که در دنیا دستمال یزدی مد شود. مد شود که مردها لباس گشاد بپوشند. مثل قدیمها حیا داشته باشند. اینها مد شود. اما وقتی برگردیم، این پادشاههای احمق مردنما برنگردند. بروند پی کارشان. چند نفر بیایند که از مردانگی چیزی سرشان بشود.
کاش...
یا مثلا کجا مد بود که لباس چسبان بپوشد تا مثلا به همه بگوید من ورزشکارم؟ اگر خیلی هیکل درست و درمانی داشت میآمد در میدان شهر برای معرکه. آن هم نه با لباس چسبان؛ بلکه لخت! افتخار هم میکرد. حالا مد شده که جوانها بروند باشگاه که خوش هیکل بشوند، بعد خودشان را بچسبانند به یک لباس!
آن موقع شلوار لی و جین و کتان و اینها هم که نبود. شلوار پاچه گشاد میپوشیدند و کیف دنیا را هم میکردند. حالا زبانم لال، رویم به دیوار، مد شده شلوار با فاق کوتاه بپوشند. گلاب به رویتان وقتی هم دولا میشوند، نصف کمرشان بزند بیرون. قشنگ است لابد!
نهایت خلاف سنگین مردهای آن زمان هم این بود که دکمههای بالای پیراهنشان را باز کنند. آن هم برای لاتها یا رانندهها و شوفرها بود. آنها هم وقتی میدیدند خانمی آمده، حیا میکردند و خودشان را میپوشاندند. حالا چند روز پیش در مترو دیدم پسرک آمده با لباس یقه باز. لباس اصلا یقه ندارد. کم مانده یقه تا ناف بیاید پایین! نمیدانم دخترها هم یعنی واقعا خوششان میآید از این صحنه؟!
تی شرت کجا بود آن زمان؟ پیراهن بود و عرقگیر! اما الان تی شرتهایی میپوشند که عرقگیرهای سوراخ آن زمان قشنگتر و پوشیدهتر از آن هستند. مثلا مدل تی شرت این است که کوتاه باشد. بعد دور کمر شلوارت هم کوتاه باشد، بعد مثلا بدنت پیدا شود. حتما فکر میکنند که دختر باخانواده و باکمالات هم میگوید به به! عجب پسر خوبی! بروم با او دوست شوم! زهی خیال محال!
کسی آن زمان پول درست و درمان که نداشت. برای همین لباسها وصله پینهای میشد. بعضی هم حتی پول وصله و پینه را هم نداشتند. لباس پاره میپوشیدند. گیری هم نداشت. بچهها که عید به عید لباس نو میدیدند. وقتی هم میپوشیدند با کلی ذوق و شوق میپوشیدند. حالا مد شده که بروند چقدر تومان بدهند فقط به خاطر این که مدل لباس این است که پاره است! حاضرم قسم بخورم که دیگر کیف آن زمان را هم ندارند.
غیرت داشتند مردها...
نگاه چپ؟ اصلا نگاه کجا بود که حالا بخواهد چپ یا راست باشد؟ اگر طول نگاهت بیشتر از چند ثانیه روی «ناموس» یک مرد میماند، حداقل مجازاتت یک سیلی در جا بود. حالا اگر شانس میآوردی و طرف چاقوکش و بزن بهادر نبود؛ وگرنه دخلت آمده بود. اما چند ثانیه نگاه که سهل است. بیا و با ناموس مرد امروز برو چای بخور. حالا مرد هم برای افه گذاشتن گاه گداری دعوایی هم میکند. اما فقط قیافه است. هیچکدامش دغدغه حفاظت از ناموس نیست. غیرت ناموسی نیست. این روزها مردها دلشان برای ناموسشان شور نمیزند.
مردهای آن موقع یقین داشتند که هر آن چه بر سر ناموس دیگری بیاورند، بر سر ناموس خودشان میآید. حواسشان جمع بود. اما انگار مردهای امروز اصلا این قاعده را نمیدانند. چه برسد به یقین! گرچه احتمالا اگر بلایی هم سر ناموسشان بیاید، گیری ندارد. بالاخره دوران، دوران روشنفکری است!
دیدن فیلمها و عکسهای آنچنانی آن موقع قباحت داشت. یعنی اگر مردی هم میخواست دست از پا خطا کند، در هزار پستو این کار را انجام میداد. حالا چشمانم روشن باشد که پسر و دختر کنار هم مینشینند و فیلمهای خاک بر سری میبینند. چشمم نور افکن اصلا!
وقتی دعوا میشد، اگر میدیدند زن و بچه ایستاده است، حواسشان بود که فحش ناجور ندهند. تا این حد حیا داشتند و عفت کلامشان را مراعات میکردند. حالا قربان مردهای امروز بروم! دعوای درست و درمان که نمیکنند. خاک بازی میکنند بیشتر! سر همان خاک بازی هم تمام جد و آباد طرفشان را جلوی زن و بچه مردم میآورند جلوی چشمشان، بعد هم ادعا میکنند که مرد هستند! فکر میکنند البته!
اصلا دعواهایشان هم دعوا بود. مرد اهل دعوا اگر کمتر از 20 جای بدنش چاقو خورده بود، خجالت میکشید موقع دعوا لخت شود. حالا الان پسرهای جوان با بدنهای ترگل و ورگل صدایشان که بالا میرود، همزمان تی شرتهای نصفهشان هم میرود هوا! میپرند دعوا میکنند؛ مثلا!
اصول دعوا را هم بلد بودند. میخواستند کسی را چاقو بزنند، خط میانداختند نهایتا! نه این که مثل ماجرایهمینروحانی که اخیرا زدند چشمش را ناقص کردند. دعوا نکردند که پسران ما. مرد بار نیامدند. چون سختی نکشیدند.
بعضی وقتها آرزو میکنم با همه خوبیهایی که در زمانمان داریم و باید هزار هزار بار خدا را شکر کنیم، کاش ارزشهایمان برگردد به همان زمان. اصلا کاری کنیم که در دنیا دستمال یزدی مد شود. مد شود که مردها لباس گشاد بپوشند. مثل قدیمها حیا داشته باشند. اینها مد شود. اما وقتی برگردیم، این پادشاههای احمق مردنما برنگردند. بروند پی کارشان. چند نفر بیایند که از مردانگی چیزی سرشان بشود.
کاش...